چهار چوب سحر آمیز من

بوی ناب بهار
عطر خوش اقاقی.

پنجره ام
رو به جهانی باز است
که بادهای جادو از آن می آیند.

تلفن،تخت،تف

به تمام خاطراتم پشت میکنم ،
و فقط میگویم:
ببخشید پشتم به شماست.

حقیقت پنهان است

زماني که بر فراز آبشار
پل هاي آهنين بزنند
کي ميتواني باور کني
فرياد آنان را
که از غرق شدن بيم مي دهند؟